نوروز فرازمند مبارک باد
سید احمد ضیا نوری سید احمد ضیا نوری

 

سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمست
ی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است روز نو
نوروز تان مبارک

 

زمان تحویل سال ساعت 6.12  صبح به وقت اروپا /   سال 1391 سال نهنگ است

بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است. هموطن بهارت خجسته باد.

 

البیرونی شجاع‌ ترین دانشمند افغانستان و جهان که در ریاضیات  علوم و فلسفه غوغایی برانگیخت، نبوغ  بود که پایهٔ علم و دانش را به حدی رساند که طرح مسایل علمی را به مافوق تصور بالا برده. ابتکار و قدرت خلاقه بیرونی حیرت‌ آور بود و دانشمندان جهان سالیان سال میتوانند از تراوشات مغزی و آثار ارزشمندش بهره جویند. ابوریحان بیرونی  در آثارالباقیه آورده است که آغاز نوروز از زمان خلقت انسان است.

منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. رواج نوروز در ۵۳۸ سال قبل از میلاد و همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است.

نوروز یکی از کهن ‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز باستانی و ارزشمند در افغانستان آغاز سال نو و جشن طبیعت است.

مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۲۳ فبروری ۲۰۱۰ خود، ۲۱ ماه مارچ را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، برسمیت شناخت و آن را در سالنامه خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشن که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شده ‌است.

نوروز رویش و زایش، تازگی و نو شدن، همه از ویژگی ‌های نخستین روز از نخستین فصل سال است که ما به آن نوروز میگوییم؛ همان روزی که عمرش شاید به قدمت تمامی نسلها و آدمها و به بزرگی همه‌ی تمدن‌ها و فرهنگ‌ هایی است که آمده ‌اند و رفته ‌اند. نوروز هم یکی از آیین ‌هایی است که با وجود همه‌ی ناملایمات و افت و خیزها. تاریخ خودش را حفظ کرده است و درست سالی یک بار به سراغ ‌ما میآید تا ما را از روز مردگی بیرون بیاورد و نهیب بزند که: این است معجزه‌ی طبیعت.

 

پیدایش جشن نوروز  در ادبیات فارسی، شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، مثل فردوسی، منوچهری، عنصری بلحی البیرونی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ‌ای آنها بیگمان ادبیات پیش از اسلام بوده وجود داشته است.

پنج ‌شنبه‌ی آخر سال  یکی از آیین‌های کهن پیش از نوروز، یاد کردن از مردگان است؛ به ویژه خانواده هایی که در طول سال، عزیزی را از دست داده ‌اند. رفتن به زیارتگاه‌ها و زیارت اهل قبور در پنج ‌شنبه و نیز روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال، رسمی همگانی است.

سفره‌ی هفت‌ سین  جمع شدن همه‌ی اعضای خانواده در موقع سال تحویل در کنار سفره‌ی هفت ‌سین از رسم‌ها و باورهای قدیمی است. در سفره‌های هفت‌سین، هفت روییدنی خوراکی قرار دارد که نام‌آنها با حرف س آغاز می‌شود، مانند؛ سیب، سبزه، سنجد، سمارق، سیر، سرکه، سمنک و مانند اینها که نماد فراوانی فرآورده‌های کشاورزی است. علاوه برآن، قرآن، آینه، شمع، ظرفی آب  تخم‌ مرغ رنگ شده، ماهی سرخ  نان و سبزی، گلاب، گل، سکه و قرآن نیز زینت بخش سفره‌ی هفت ‌سین است که در بیشتر خانه‌ها تا روز سیزده پهن است        

نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ نامور و باستان افغانستان و مرکز آن مزار شریف، هنوز به همان شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال، همه‌ی دشت‌های بلخ و دیوار و پشت‌ بام‌های گلی آن پر از گل سرخ میشود. گویی بلخ سبدی از گل سرخ است!  رسم است که در اولین روز  نوروز، علم با  پارچه های سبز که با کلمات متبرک مزین میگردد  طی مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته میشود که  با افراشته شدن آن، جشن نوروز نیز رسماً آغاز میشود و تا چهل شبانه روز ادامه مییابد.  مردم سرزمین ما بر این باورند که اگر برافراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود، سالی که در پیش است نیکو و میمون است. مثل مسآله در شهر کابل در ساحه جمال مینه یا کارته سخی ژنده بلند میشود.

ابو سعید عبد الحی گردیزی  گردیز شهری است قدیمی در ولایت جنوبی افغانستان، در كتاب زین الاخبار گوید: این روز را نوروز بزرگ گویند زیرا كه سر سال باشد و شب با روز برابر باشد، و سایه ها از دیوار بگذرد و آفتاب از روزن ها افتد. و رسم مغان اندر روزگار پادشاهی ایشان چنان بودی كه خراج ها اندرین روز افتتاح كردندی.

در شهر كابل   در كابل از قدیم یك ماه پیشتر از فرارسیدن نوروز مردم به پیشواز بهار و پذیره از سال نو هر جمعه بیرون شهر می روند و با جمع شدن در محل خاص به سیر و گردش و سور و سرور می پردازند و با پختن غذاهایی مانند سبزی، ماهی و جلبی و تهیه ي انواع سرگرمی ها از نوروز خوش آیین استقبال می كنند. نام قدیم باغ بابر هم "باغ نوروزی" بود. از زمانی كه بنا بر وصیت بابر جنازه ی او را از آگره به كابل آوردند و دراین باغ دفن كردند معروف به باغ بابر شد. از دیگر جاهایی كه مردم در روز نوروز جمع می شوند دامنه ی كوه خواجه صفا ست، با درخت های خوش رنگ ارغوانش. و هم باغ معروف چهلستون با شكوفه های عطر آگین بادامش. مردم در ایام بهار دسته دسته دراین باغ مخصوصاً موسم شکوفه ی بادام و گل ارغوان می آیند و در سایه ی فرح بخش درختان می نشینند. كباب داشی می پزند و قیماق چای را با كلچه های نمكین و یا شیرین میل می كنند

در رسم قدیم در شهر كابل به پیشواز بهار كوچه ها، خیابان ها و جاده ها را از فراز تا فرود پاك می كردند؛ خانواده ها خانه تكانی می كردند؛ مخصوصاً اجاق و دیگدان آشپزخانه را رنگ می كردند، تا بركت آورد. اهالی شهر، پیش از تاریكی، چراغ روشن می كردند و دوكانداران دكان های خود را چراغان می كردند؛ آذین می بستند و به انواع آیینه و قالیچه می آراستند. خوب به یاد دارم، رسته های دكانهای چارچته، شوربازار و بازار ارگ، چارسو، و یا چارسوق، را كه با انواع آیینه های بلور، منظره ها، تصویرها قالینچه ها، سوزنی ها، چلچراغ ها و حتی كشكول و پوست پلنگ آراسته می گردید، و قناری های خوش آواز پشت میله های قفس چهچه می زدند. دكانداران با شربت های خوش مزه و شیرینی های گوناگون و كلچه های نوروزی و حتی هفت میوه و ایراد شوخی ها از آشنایان و دوستان پذیرایی می كردند. شب ها با شمع و مشعل، فانوس و مهتابی همه جا روشن می بود. از مدت ها پیش، شیرینی پزها، كلچه پزها، نخود نقل و بادام، حلوای مغزی، شیرپیره درست می كردند. سبزی فروش ها انواع سبزی تركاری مخصوصاً سبزی را كه نشانه ی سرسبزی و خرمی بود به مشتریان عرضه می كردند.

یک شاخه گل سفید تقدیم     تو باد     
رقصیدن شاخ بید تقدیم       تو باد     
تنها دل ساده ایست دارایی   من      
آن هم شب نوروز تقدیم      تو با    

 

تفاوت سالهای شمسی و قمری در چیست؟  از گردش زمین به دور خورشید، سال و چهار فصل پدید میآید. از این رو، آن را سال شمسی یا خورشیدی مینامند. امّا سال قمری از گذر گردش ماه به دور زمین پدید میآید و از شبی که ماه در آسمان به صورت هلال دیده میشود تا وقتی که ناپیدا و برای بار دیگر نمایان میگردد، یک ماه محسوب میشود. در طول سال، یعنی دوازده ماه برخی ماهها بیست و نه  روز و دیگر ماهها سی روز است. ولی در سال شمسی شش ماه از حمل تا ماه اسد سی و یک روز و پنج ماه از سنبله تا دلو سی روز و ماه حوت در هر چهارسال یک بار سی روز است. پس، هر سال شمسی ده روز از سال قمری بیشتر است و هر دو سالنامه شمسی و قمری موافق با نظام طبیعتند، ولی یکی از گذر گردش زمین به دور خورشید و دیگری از راه گردش ماه به دور زمین. هر دو بر حسابی دقیق و منظم‏اند و علّت اختلاف آنها نیز کاملاً روشن است. در اسلام سال قمری میزان زمان است.     برای محاسبه تاریخ و زمان، نیاز به مبدأ تاریخ است. مبدأ تاریخ قرار دادی است که ما میتوانیم نقطه خاصی از تاریخ را مبدأ تاریخ قرار دهیم و حوادث تاریخی قبل یا بعد از آن را نسبت به آن بسنجیم. معمولاً یک حادثه مهم تاریخی که زمان آن به طور دقیق مشخص است ـ میتواند مبدأ تاریخ قرار گیرد. به همین جهت مبدأ سال میلادی، ولادت حضرت عیسی ع است که از آن تا به حال 2012 سال میگذرد. گفتنی است که یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید یا حرکت ظاهری خورشید در کمربندی در آسمان به نام منطقة البروج یک سال میشود. تاریخ برگردان میلادی هم اول جنوری مطابق با یازدهم دی ماه است. هجرت پیامبر گرامی اسلام از مکه به مدینه نیز مبدأ تاریخ مسلمانان است که به آن تاریخ هجری گفته میشود. تاریخ هجری به دو گونه محاسبه میشود: شمسی و قمری. مبنای سال شمسی، حرکت انتقالی زمین به دور خورشید است ( یک دور کامل آن یا یک دور کامل حرکت ظاهری خورشید در منطقة البروج و رسیدن آن به اول برج حمل که مدت آن 365 روز و حدود 6 ساعت است). اول بهار نیز به خاطر سرسبزی و حیات دوباره پیدا کردن طبیعت، سال برگردان شمسی قرار داده شده است. مبنای سال قمری، چرخش ماه به دور زمین است ( دوازده دور چرخیدن ماه به دور زمین یک سال قمری است که 354 روز است و تقریبا یازده روز از سال شمسی کمتر است). سال برگردان آن اول ماه محرم است.  یازده روز اختلاف بین سال شمسی و قمری باعث شده که میگوییم: از تاریخ هجرت پیامبرص  به تاریخ شمسی 1391 سال و به تاریخ قمری 1433 سال میگذرد.   

 

شور گل:    حضرت مولانا

       
بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را     
از آن پيغامبر خوبان پيام آورد مستان را      
زبان سوسن از ساقى کرامت هاى مستان گفت      
شنيد آن سرو از سوسن قيام آورد مستان را        
ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقل            
چو ديد از لاله کوهى که جام آورد مستان را    
ز گريه ابر نيسانى دم سرد زمستانى
چه حيلت کرد کز پرده به دام آورد مستان را
"سقاهم ربهم" خوردند و نام و ننگ گم کردند
چو آمد نامه ساقى چه نام آورد مستان را     
درون مجمر دل ها سپند و عود مي سوزد    
که سرماى فراق او زکام آورد مستان را     
درآ در گلشن باقى برآ بر بام کان ساقى       
ز پنهان خانه غيبى پيام آورد مستان را
چو خوبان حله پوشيدند درآ در باغ و پس بنگر
که ساقى هر چه دربايد تمام آورد مستان را
که جان ها را بهار آورد و ما را روى يار آورد    
ببين کز جمله دولت ها کدام آورد مستان را      
ز شمس الدين تبريزى به ناگه ساقى دولت        
به جام خاص سلطانى مدام آورد مستان را     

 

                                                                                                                       مارچ 2012   گتنبرک  سویدن

 

 

 


March 19th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي